کلآس فیزیک

ساخت وبلاگ
سر ظهر تو خرمآ پزون [وی اغرآق رآ سر و ته میکند :)] پآشدم رفتم کلآس فیزیک، یه منت گذآشتم بر سر خودم و همه [بله همه! همه حرفی دآرن؟ :(].بعد به جای قدر دآنی و دست بوسی از گوهری به سآنِ من،معلمم برگشته وسط کلآس از یه حرف من ایرآد میگیره! :| 

حآلآ حرف مهمی هم نبودآ.ینی مهم نبود که میگم ینی نبودش رو شمآ تآ بینهآت بگیرید برید جلو. :| 

منم خیلی بدم میآد وقتی حرفی نزدم که یه نفر به خآطرش ناراحت بشه،محکومم کنه. :(  

حآلآ امروز من این حرف رو زدم که یه چیز خوب بگم ولی جوری خورد تو پرم که دیگه هیچ اَندر عظمآ شد. :| 

آخه اون حرف نآرآحتی دآشت جآن مش عباس؟! [مش عبآس صاحب سوپرمآرکت محله وی میبآشد که نمیدآنم به کدآمین آسمون مهآجرت کرده :(]

ه-ع-ی...
ما را در سایت ه-ع-ی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : crzykind بازدید : 79 تاريخ : شنبه 17 شهريور 1397 ساعت: 2:33